البته باید حق داد که راهی است برای اثبات؛ اثبات مدیریت. اما هرچه باشد ادوار مدیریتی باشگاه، یک راه را گزینش کردهاند.
آنها برای وارثان خود بدهی به جا میگذارند. نوبت به نوبت هم شیب مثبت بدهی را دنبال کردند تا نکند از قافله عقب بمانند! حالا نوبتی هم باشد نوبت داریوشخان مصطفوی است. او هم آمده تا نقاب مدیریتی باشگاه پرسپولیس را بگذارد؛ نقابی که او را کاملا پرسپولیسی نشان میدهد. او الان روی صندلی داغی نشسته که... .
مدیریت باشگاهی با مردهریگ بدهی، مدیریت استراتژیک میطلبد؛ هنر و علم تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات؛ وظیفهای چندگانه که باشگاه را قادر میسازد به هدفهای بلندمدت خود برسد؛ البته اگر طرحریزی شده باشد؛ به عبارتی دیگر حیات یا مرگ باشگاه؛ ماتریسی که اشتباه را نمیپذیرد.
اما انگار نه انگار. مدیران یکی پس از دیگری میآیند تا این باشگاه را به سمت مرگ میل دهند؛ از اکبر غمخوار گرفته تا داریوش مصطفوی. البته این قاعده یک استثنا هم داشت؛ حجتالله خطیب. هرچند اهالی سطحی نگر فوتبال او را هم یکی ازعوامل این سرنوشت میدانند ولی او تنها مدیرکلاننگری بود که بحث خصوصیسازی باشگاه پرسپولیس را آن هم به عرف بینالمللی وسط کشید.
زایش یکساله 15 تیم با چاشنیهای مختلف، نهتنها کار هرکسی نبود بلکه فقط از این جهت بود تا ارزش افزوده این تیم برای واردشدن به بورس صورت بگیرد ولی چه زود مدیریت برای او دیر شد تا تیمی که با 2میلیارد بدهی از غمخوار تحویل گرفته بود را به دست محمدحسن انصاریفرد بسپارد. طبیعی بود که انصاری فرد هم در نیمه راه رفته خطیب گم شود. میراثی از بدهی غمخوار نمانده بود ولی تیمهای زایشی هدفمند خطیب، در مدیریت انصاریفرد فرسایشی شده بود.
در حالی که از زمان خطیب و با تصویب واگذاری باشگاه پرسپولیس به بخش خصوصی از سوی دولت خاتمی، گهگاه صحبت از ورود دو باشگاه پرسپولیس و استقلال به بورس اوراق بهادار تهران به میان میآید، ولی اوضاع زیانده این دو باشگاه و ساختار غیرشفاف مالی، ساختار نامشخص حقوقی و ریسک بالای درآمدهای این دو باشگاه، ورود آنها را به بازار سهام همچنان غیرممکن میکند.
بدهی هایی که با ورود مدیر عامل جدید، سیاست بیگانهای را پیش رویش دیده. در آخرین سیاست هم داریوش مصطفوی اعلام کرده که بدهیهای پرسپولیس را با یک میلیارد و
پانصد میلیون تومان هم میتوان پرداخت کرد! جالبتر هم آنکه او میزان کل بدهیهای باشگاه پرسپولیس را سه میلیارد و هفتصد میلیون تومان اعلام کرده؛ درصورتی که بعد از فصل نقل و انتقالات چیزی حدود 4 میلیارد به بدهیهای قبلی اضافه شده.
در شرایطی که حبیب کاشانی، مدیرعامل پیشین باشگاه پرسپولیس رقم بدهیهای باشگاه را بالای 10 میلیارد تومان ذکر کرده بود.
بدهیهای پرسپولیس شامل مبالغ پرداختنشده قراردادهای بازیکنان هم میشود که در برخی موارد قدمت آن به بیش از هفت سال باز میگردد. با این حال برخی کارشناسان معتقدند بدهیهای بازیکنان، قسمت عمده بدهیها را تشکیل نمیدهد و باشگاه پرسپولیس به برخی سازمانهای دولتی، هتلها، آژانسهای هواپیمایی، اسپانسرهای مالی و حتی یک شرکت کانادایی که سعی در برگزاری دیدار دوستانه میان پرسپولیس و دیگر باشگاهها داشت، مبالغی عمده بدهکار است.
اما شاید این یک میلیارد و نیم اعلام شده از سوی مصطفوی، مبلغی باشد که این باشگاه توانایی پرداخت آن را دارد! بقیه آن هم به دوش سازمان تربیت بدنی است که علی آبادی تقبل آن را بهعهده خواهد گرفت.
اعلام رقم بدهیهای باشگاه که در گذشته هم صورت گرفته دو هدف اصلی را دنبال میکند، که یک هدف طرح ادعای عملکرد بهتر مدیر فعلی نسبت به مدیر پیشین و هدف دیگر ارسال پیامی به سازمان تربیت بدنی جهت تامین نیازهای مالی این باشگاه است.
مدیریت چندهفتهای نمیتواند نمایشی از قدرت باشد ولی میتواند فرصتی باشد برای ارسال پیام ها. پیامهایی که گرفته شد تا خیلی زود جواب داده شود؛ اتفاقی که صبح دیروز، سومین مرحله از آن انجام شد.
این تیم مرفه دولتی برای دومین بار در چند ماه اخیر، چک 400 میلیونی را از امور مالی سازمان تربیت بدنی گرفت تا از چک 90 میلیون تومانی قبل فقط سه روز بگذرد. مصطفوی که بریزوبپاشهای دولتی را از همین حالا چاشنی مدیریتش کرده، اهداف کوتاه مدت قهرمانی را پیش گرفته تا همان راهی را رفته باشد که غمخوار، انصاری فرد و کاشانی رفتهاند.
او که با پشتوانهای به اسم علی آبادی یک تیم ملی را در پرسپولیس جمع کرده، یک فهرست جدید و بلند بالا از بدهی درست کرده که در آیندهای نه چندان دور دامن این تیم را میگیرد چراکه از مدیریت سازمان تربیت بدنی فقط یک سال مانده و اساس مدیریت مصطفوی بعد از این یک سال رونمایی میشود؛ زمانی که دیگر کسی برای کمک نمانده است.